گذشتهی ساده:
coloredشکل سوم:
coloredسومشخص مفرد:
colorsاین لغت در انگلیسی بریتانیایی بهصورتِ colouring نوشته میشود.
این لغت در معنای «ظاهر» بهصورتِ مفرد (singular) میآید.
(رنگ پوست و مو و چشم) ظاهر
Their colouring is so totally different that you would never think they were sisters.
ظاهر آنها به قدری متفاوت است که هرگز فکر نمیکنید آنها خواهر هستند.
I like your coloring.
ظاهر تو را دوست دارم.
(مادهای که به غذا یا نوشیدنی اضافه میشود تا رنگ آن بهطور مصنوعی تغییر کند) رنگدهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
artificial colourings
رنگدهندههای مصنوعی
food coloring
رنگدهندهی غذا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coloring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coloring