گذشتهی ساده:
flushedشکل سوم:
flushedسومشخص مفرد:
flushesپزشکی گرگرفتگی (قرمز شدن و حالت برانگیخته صورت یا گونهها یا گوشها)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The medication caused a temporary flushing of the skin.
این دارو باعث گرگرفتگی موقتی پوست شد.
The doctor explained that the flushing could be a symptom of an allergic reaction.
پزشک توضیح داد که گرگرفتگی میتواند نشانهای از واکنش آلرژیک باشد.
جغرافیا فلاشینگ (با حرف بزرگ) (یکی از محلههای شهر نیویورک در ایالات متحدهی آمریکا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The U.S. Open tennis championships are held in Flushing.
مسابقات قهرمانی تنیس آزاد ایالات متحده در فلاشینگ برگزار میشود.
Many tourists visit Flushing.
گردشگران زیادی از فلاشینگ بازدید میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flushing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flushing