با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Glowing

ˈɡloʊɪŋ ˈɡləʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    glowed
  • شکل سوم:

    glowed
  • سوم‌شخص مفرد:

    glows

معنی

adjective
تابان، تابنده، تاب‌آمده، برافروخته، فروزان، داغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glowing

  1. adjective burning, bright
    Synonyms: aglow, beaming, flaming, florid, flush, flushed, gleaming, lambent, luminous, lustrous, phosphorescent, red, rich, rubicund, ruddy, sanguine, suffused, vibrant, vivid, warm
  2. adjective very happy, enthusiastic
    Synonyms: adulatory, ardent, avid, blazing, burning, complimentary, desirous, eager, ecstatic, eulogistic, fervent, fervid, fierce, fiery, flaming, heated, hot-blooded, impassioned, keen, laudatory, panegyrical, passionate, rave, rhapsodic, zealous
    Antonyms: dull, unenthusiastic, unhappy, unsmiling

ارجاع به لغت glowing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glowing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glowing

لغات نزدیک glowing

پیشنهاد بهبود معانی