امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Glowing

ˈɡloʊɪŋ ˈɡləʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    glowed
  • شکل سوم:

    glowed
  • سوم‌شخص مفرد:

    glows

معنی

adjective
تابان، تابنده، تاب‌آمده، برافروخته، فروزان، داغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glowing

  1. adjective burning, bright
    Synonyms:
    aglow beaming flaming florid flush flushed gleaming lambent luminous lustrous phosphorescent red rich rubicund ruddy sanguine suffused vibrant vivid warm
  1. adjective very happy, enthusiastic
    Synonyms:
    adulatory ardent avid blazing burning complimentary desirous eager ecstatic eulogistic fervent fervid fierce fiery flaming heated hot-blooded impassioned keen laudatory panegyrical passionate rave rhapsodic zealous
    Antonyms:
    dull unenthusiastic unhappy unsmiling

ارجاع به لغت glowing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glowing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glowing

لغات نزدیک glowing

پیشنهاد بهبود معانی