آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Florid

ˈflɔː- / / ˈflɑː- ˈflɒrɪd

معنی florid | جمله با florid

adjective

پوشیده از گل، پرگل، سلیس و شیوا، گلگون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the florid cheeks of Mehri's children

گونه‌های گلگون بچه‌های مهری

Some poets of the Indian style have florid poems.

برخی از شعرای سبک هندی اشعار پرتصنعی دارند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the floridity of his style

تصنع زیاد از حد سبک او

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد florid

  1. adjective very elaborate
    Antonyms:
    plain natural undecorated inelaborate unornate
  1. adjective flushed, ruddy
    Synonyms:
    reddened pink glowing flush high-colored rubicund sanguine blowzy
    Antonyms:

ارجاع به لغت florid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «florid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/florid

لغات نزدیک florid

پیشنهاد بهبود معانی