امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overblown

ˌoʊvərˈbloʊn ˌəʊvəˈbləʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پر از شکوفه، رانده‌شده در اثر باد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the child's overblown belly
- شکم بادکرده‌ی کودک
- the overblown propaganda concerning their victory
- تبلیغات غلوآمیز درباره‌ی پیروزی آن‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overblown

  1. adjective excessive, too much
    Synonyms: aureate, bombastic, disproportionate, euphuistic, flowery, fulsome, grandiloquent, hyped up, immoderate, inflated, magniloquent, oratorical, overdone, pompous, pretentious, profuse, rhetorical, sonorous, superfluous, turgid, undue, verbose, windy
    Antonyms: underrated, undervalued

ارجاع به لغت overblown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overblown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overblown

لغات نزدیک overblown

پیشنهاد بهبود معانی