به دریا، در دریا، از کشتی به دریا، روی کشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He fell overboard and drowned.
او از روی کشتی افتاد و غرق شد.
(عامیانه) زیادهروی کردن، بیشازحد اشتیاق نشان دادن
دور انداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overboard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overboard