آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Disproportionate

ˌdɪsprəˈpɔːrʃnət ˌdɪsprəˈpɔːʃnət

معنی disproportionate | جمله با disproportionate

adjective

بی‌تناسب، غیرمتجانس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Their number is disproportionate to their political influence.

تعداد آن‌ها با نفوذ سیاسی آن‌ها تناسبی ندارد.

He is short and has a disproportionately large head.

او قد کوتاهی دارد و سرش به طور متنابهی بزرگ است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disproportionate

  1. adjective out of balance

ارجاع به لغت disproportionate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disproportionate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disproportionate

لغات نزدیک disproportionate

پیشنهاد بهبود معانی