آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Incommensurate

ˌɪnkəˈmenʃərət ˌɪnkəˈmenʃərət

معنی incommensurate | جمله با incommensurate

adjective

بی‌تناسب، ناپسند، نارسا، نامناسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The supply is incommensurate to the demand.

عرضه تکافوی تقاضا را نمی‌کند.

His education is incommensurate to his salary.

تحصیلات او با حقوقش متناسب نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد incommensurate

  1. adjective not proportional
    Synonyms:
    unequal disproportionate unfair inadequate incommensurable

ارجاع به لغت incommensurate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incommensurate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incommensurate

لغات نزدیک incommensurate

پیشنهاد بهبود معانی