آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Asymmetric

ˌeɪsɪˈmetrɪk ˌeɪsɪˈmetrɪk

معنی asymmetric

adjective

بی‌قرینه، غیرمتقارن، بی‌تناسب

adjective

( asymmetrical ) نامتقارن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد asymmetric

  1. adjective not straight, uniform, or symmetrical
    Antonyms:

سوال‌های رایج asymmetric

معنی asymmetric به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «asymmetric» در فارسی به «نامتقارن» یا «غیرمتقارن» ترجمه می‌شود.

این واژه در اصل به ساختار یا حالتی اشاره دارد که در آن دو بخش یا چند جزء از نظر اندازه، شکل، موقعیت یا عملکرد یکسان و هماهنگ نیستند. تقارن از دیرباز به‌عنوان یکی از اصول بنیادین زیبایی و نظم در طبیعت و هنر شناخته شده است، اما «نامتقارن بودن» همواره به معنای منفی بودن نیست. گاهی اوقات، نبود تقارن باعث ایجاد تنوع، پویایی و حتی زیبایی متفاوتی می‌شود که در طراحی‌ها، آثار هنری و حتی طبیعت جلوه‌ای خاص دارد.

در علوم طبیعی، «asymmetric» کاربرد گسترده‌ای دارد. به‌طور مثال، در شیمی، مولکول‌های نامتقارن یا به‌اصطلاح «کایرال» (chiral) اهمیت زیادی دارند. این مولکول‌ها به دلیل ساختار خاصشان می‌توانند اثرات متفاوتی بر بدن انسان یا واکنش‌های شیمیایی داشته باشند. همچنین، در زیست‌شناسی بسیاری از اندام‌های بدن موجودات زنده، مانند موقعیت قلب یا کبد، به صورت نامتقارن در بدن قرار گرفته‌اند. این نامتقارن بودن در واقع نشانه‌ای از کارکرد دقیق و هدفمند سیستم‌های زیستی است.

از منظر هنر و طراحی، «asymmetric» به‌عنوان یک اصل مهم شناخته می‌شود. در معماری مدرن، طراحی لباس، نقاشی و حتی عکاسی، استفاده از ترکیب‌بندی نامتقارن می‌تواند جذابیتی خاص ایجاد کند و نگاه مخاطب را به سمت جزئیات ویژه‌ای جلب نماید. در چنین حالتی، تعادل بصری نه از راه تقارن سنتی، بلکه از طریق توزیع هوشمندانه‌ی وزن و رنگ و فرم حاصل می‌شود. بسیاری از هنرمندان و طراحان، برای ایجاد حس پویایی و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن، به‌طور آگاهانه از «نامتقارن بودن» بهره می‌برند.

در حوزه‌ی پزشکی نیز این مفهوم جایگاه ویژه‌ای دارد. بسیاری از شرایط یا بیماری‌ها زمانی تشخیص داده می‌شوند که نوعی «نامتقارن بودن» در بدن آشکار شود. برای نمونه، ضعف یا تحلیل رفتن یک اندام در مقایسه با اندام دیگر، یا تغییرات ظاهری در صورت و بدن که از حالت تعادل خارج شده‌اند، می‌توانند نشانه‌هایی از بیماری یا مشکل سلامتی باشند. بنابراین، تشخیص نامتقارن بودن در پزشکی نه‌تنها جنبه‌ی توصیفی دارد، بلکه ابزاری مهم برای شناسایی مشکلات به شمار می‌رود.

از دیدگاه فلسفی و اجتماعی نیز «asymmetric» معنایی عمیق‌تر پیدا می‌کند. روابط انسانی، قدرت‌ها و حتی تعاملات اقتصادی و فرهنگی اغلب در وضعیتی نامتقارن شکل می‌گیرند. این نامتقارن بودن می‌تواند فرصت‌هایی برای رشد و تغییر ایجاد کند یا در برخی مواقع منجر به بی‌عدالتی و نابرابری شود. مفهوم «نامتقارن بودن» نه‌تنها در علوم دقیق، بلکه در درک ساختارهای اجتماعی و انسانی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند و دریچه‌ای تازه برای تحلیل وضعیت‌های پیچیده به روی ما می‌گشاید.

ارجاع به لغت asymmetric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asymmetric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/asymmetric

لغات نزدیک asymmetric

پیشنهاد بهبود معانی