فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Symmetrical

sɪˈmetrɪkl sɪˈmetrɪkl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

گیاه‌شناسی هم‌سنج، متقارن، قرینه، هم‌برابر، همال

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The human body is symmetrical.

بدن انسان متقارن است.

Crystals are often symmetrical.

بلورها معمولاً قرینه هستند.

adjective

ریاضی همدوش، تقارنی، هم اندازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective

پزشکی (تاثیر کننده بر بخش‌های متقارن بدن) همالگیر (symmetric هم می‌گویند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

symmetrical infection

عفونت همال‌گیر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد symmetrical

  1. adjective well-proportioned
    Synonyms:
    proportional equal regular balanced shapely well-formed in proportion commensurate commensurable
    Antonyms:
    different uneven irregular asymmetrical disproportioned unsymmetrical

ارجاع به لغت symmetrical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symmetrical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/symmetrical

لغات نزدیک symmetrical

پیشنهاد بهبود معانی