امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proportional

prəˈpɔːrʃnl prəˈpɔːʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more proportional
  • صفت عالی:

    most proportional

معنی و نمونه‌جمله‌ها

متناسب، به نسبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a proportional immigration quota
- سهمیه‌ی نسبی مهاجرت
- pay proportional to work done
- دستمزد متناسب با کار انجام‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proportional

  1. adjective balanced, corresponding
    Synonyms:
    commensurable commensurate comparable comparative compatible consistent contingent correlative correspondent corresponding dependent equal equitable equivalent even in proportion just reciprocal relative symmetrical uniform
    Antonyms:
    disproportionate imbalanced irrelevant

لغات هم‌خانواده proportional

ارجاع به لغت proportional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proportional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proportional

لغات نزدیک proportional

پیشنهاد بهبود معانی