آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Equivalent

ɪˈkwɪvlənt ɪˈkwɪvlənt

شکل جمع:

equivalents

صفت تفضیلی:

more equivalent

صفت عالی:

most equivalent

معنی equivalent | جمله با equivalent

adjective C1

معادل، هم‌ارز، برابر

My salary at my new job is equivalent to what I earned at my previous company.

حقوق من در شغل جدیدم معادل حقوقی است که در شرکت قبلی‌ام دریافت می‌کردم.

The two paintings were of equivalent value.

این دو نقاشی ارزشی برابر داشتند.

noun countable C1

معادل، برابر، هم‌سنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

In their culture, silence was often seen as the equivalent of wisdom.

در فرهنگ آن‌ها، سکوت اغلب معادل خرد تلقی می‌شد.

Hard work is the equivalent of success.

سخت‌کوشی هم‌سنگ موفقیت است.

noun countable

(اصطلاح‌شناسی) معادل

There is no English equivalent for "hygge".

هیچ معادل انگلیسی‌ای برای hygge وجود ندارد.

The concept of "schadenfreude" in German has no English equivalent.

مفهوم schadenfreude در آلمانی هیچ معادل انگلیسی‌ای ندارد.

adjective

قدیمی هم‌تراز (از نظر قدرت یا اختیار)

The king and queen were considered equivalent rulers in the eyes of their subjects.

پادشاه و ملکه از نظر رعایا حکمرانان هم‌تراز به حساب می‌آمدند.

In ancient times, the emperor and empress were equivalent figures in terms of power.

در زمان‌های قدیم، امپراتور و همسر امپراتور از نظر قدرت، اشخاصی هم‌تراز بودند.

adjective

شیمی هم‌ارز، اکی‌والان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

the equivalent amounts of hydrogen and oxygen atoms

مقادیر هم‌ارز اتم‌های هیدروژن و اکسیژن

The scientist aimed to synthesize an equivalent compound.

هدف این دانشمند سنتز یک ترکیب اکی‌والان بود.

adjective

ریاضی هم‌ارز (معادله و غیره)

She solved two equivalent equations to find the correct answer.

او برای یافتن پاسخ صحیح، دو معادله‌ی هم‌ارز را حل کرد.

The teacher praised his ability to solve equivalent equations.

معلم توانایی او در حل معادلات هم‌ارز را ستود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد equivalent

  1. noun equal, counterpart
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده equivalent

  • adjective
    equivalent

سوال‌های رایج equivalent

شکل جمع equivalent چی میشه؟

شکل جمع equivalent در زبان انگلیسی equivalents است.

صفت تفضیلی equivalent چی میشه؟

صفت تفضیلی equivalent در زبان انگلیسی more equivalent است.

صفت عالی equivalent چی میشه؟

صفت عالی equivalent در زبان انگلیسی most equivalent است.

ارجاع به لغت equivalent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equivalent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equivalent

لغات نزدیک equivalent

پیشنهاد بهبود معانی