با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Homologous

    həˈmɑːləɡəs həˈmɒləɡəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    متشابه، همسان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The wing of a bat and the foreleg of a mouse are homologous.
    - بال خفاش و دست موش ساختمانی مشابه دارند.
    - homologous chromosomes
    - رنگین‌تن‌های هم‌ساخت
    - homologous series
    - ترکیبات هم‌رده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد homologous

    1. adjective Corresponding in structure, position, character, etc.
      Antonyms: heterologous, analogous, autologous

    ارجاع به لغت homologous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «homologous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homologous

    لغات نزدیک homologous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار