با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dissimilar

ˌdɪsˈsɪmələr dɪˈsɪmələ / / dɪsˈsɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناهمسان، ناهمانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
ناجور، بی‌شباهت، غیرمشابه، مختلف، دگرگون
- two completely dissimilar cultures
- دو فرهنگ کاملاً ناهمانند
- Our military requirements are not so dissimilar from your economic ones.
- الزامات نظامی ما فرق چندانی با الزامات اقتصادی شما ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissimilar

  1. adjective not alike; not capable of comparison
    Synonyms: antithetical, antonymous, contradictory, contrary, different, disparate, distant, divergent, diverse, far cry, heterogeneous, individual, like night and day, march to a different drummer, mismatched, mismated, not similar, offbeat, opposite, poles apart, unequal, unique, unlike, unrelated, unsimilar, various, weird
    Antonyms: alike, compatible, equal, matched, related, same, similar

ارجاع به لغت dissimilar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissimilar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissimilar

لغات نزدیک dissimilar

پیشنهاد بهبود معانی