Unlike

ʌnˈlaɪk ʌnˈlaɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective preposition collocation B2
بی‌شباهت، برخلاف، غیر، برعکس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- an experience unlike any other
- تجربه‌ای بی‌شباهت به هر تجربه‌ی دیگر
- He is quite unlike his brother.
- او کاملاً با برادرش فرق دارد.
- Human beings are profoundly unlike.
- انسان‌ها عمیقاً با هم تفاوت دارند.
- Unlike yesterday, today it is very warm.
- برخلاف دیروز امروز هوا خیلی گرم است.
- Ahwaz, unlike most other Iranian cities, is located near a large river.
- برخلاف اکثر شهرهای ایران اهواز در نزدیکی یک رود بزرگ قرار دارد.
- It is unlike her to cry.
- گریه کردن از او بعید است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unlike

  1. adjective different
    Synonyms: apples and oranges, clashing, conflicting, contradictory, contrary, contrasted, discordant, disharmonious, disparate, dissimilar, dissonant, distant, distinct, divergent, diverse, far cry from, heterogeneous, hostile, incompatible, incongruous, inconsistent, mismatched, not alike, offbeat, opposed, opposite, poles apart, separate, unalike, unequal, unrelated, variant, various, weird
    Antonyms: alike, like, related, same, similar

ارجاع به لغت unlike

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unlike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unlike

لغات نزدیک unlike

پیشنهاد بهبود معانی