شکل جمع:
oppositesصفت تفضیلی:
more oppositeصفت عالی:
most oppositeضد، روبهرو، مقابل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
His shop is on Ferdowsi Avenue opposite Bank Melli.
مغازهی او در خیابان فردوسی روبهروی بانک ملی است.
جنس مخالف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is polite toward the (members of the) opposite sex.
او نسبت به جنس مخالف (زنان) مؤدب است.
(هندسه) متقابل، همارا
opposite angles
گوشههای همآرا (زوایای متقابل)
روبهرو، مقابل، ضد، وارونه، از روبهرو
He and I hold opposite views on this issue.
دراینباره او و من عقاید متضادی داریم.
مخالف، پاد، پادگر
the opposite direction
جهت مخالف
This word has two opposite meanings.
این واژه دو معنی مخالف دارد.
معکوس، عکس قضیه
در طرف مقابل، طرف مقابل
on the opposite side of the road
در طرف مقابل جاده
(اضداد به یکدیگر جذب میشوند) اشخاص دارای شخصیتها و طبایع متفاوت مکمل یکدیگر میشوند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «opposite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/opposite