با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Opposite

ˈɑːpəzɪt ˈɒpəzət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    opposites
  • صفت تفضیلی:

    more opposite
  • صفت عالی:

    most opposite

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
ضد، روبه‌رو، مقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His shop is on Ferdowsi Avenue opposite Bank Melli.
- مغازه‌ی او در خیابان فردوسی روبه‌روی بانک ملی است.
adjective
جنس مخالف
- He is polite toward the (members of the) opposite sex.
- او نسبت به جنس مخالف (زنان) مؤدب است.
adjective
(هندسه) متقابل، همارا
- opposite angles
- گوشه‌های هم‌آرا (زوایای متقابل)
adjective
روبه‌رو، مقابل، ضد، وارونه، از روبه‌رو
- He and I hold opposite views on this issue.
- دراین‌باره او و من عقاید متضادی داریم.
noun
مخالف، پاد، پادگر
- the opposite direction
- جهت مخالف
- This word has two opposite meanings.
- این واژه دو معنی مخالف دارد.
adjective
معکوس، عکس قضیه
adverb
در طرف مقابل، طرف مقابل
- on the opposite side of the road
- در طرف مقابل جاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opposite

  1. adjective unlike, conflicting; completely different
    Synonyms: adverse, antagonistic, antipodal, antipodean, antithetical, contradictory, contrapositive, contrary, contrasted, corresponding, counter, crosswise, diametric, diametrically opposed, different, differing, dissimilar, diverse, facing, flip-side, fronting, hostile, inconsistent, independent, inimical, inverse, irreconcilable, obverse, opposed, ornery, paradoxical, polar, repugnant, retrograde, reverse, reversed, separate, unalike, unconnected, unrelated, unsimilar, violative, vis-á-vis
    Antonyms: compatible, like, similar
  2. noun something completely unlike
    Synonyms: another adverse, antilogy, antipode, antipole, antithesis, antonym, contra, contradiction, contrary, contrast, converse, counterpart, foil, inverse, obverse, opposition, other extreme, other side, other side of coin, paradox, reverse, vice versa
    Antonyms: likeness, same, similarity

Idioms

  • opposites attract

    (اضداد به یکدیگر جذب می‌شوند) اشخاص دارای شخصیت‌ها و طبایع متفاوت مکمل یکدیگر می‌شوند

لغات هم‌خانواده opposite

ارجاع به لغت opposite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opposite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opposite

لغات نزدیک opposite

پیشنهاد بهبود معانی