با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Irreconcilable

ɪˌrekənˈsaɪləbl ɪˌrekənˈsaɪləbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
وفق‌ناپذیر، جور‌نشدنی، ناسازگار، مخالف، غیر‌قابل تطبیق، آشتی‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- irreconcilable differences
- اختلافات رفع‌نشدنی
- irreconcilable enemies
- دشمنان آشتی‌ناپذیر
- Irreconcilable accounts.
- حساب‌هایی که با هم نمی‌خوانند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irreconcilable

  1. adjective hostile, conflicting
    Synonyms: clashing, diametrically opposed, discordant, discrepant, dissonant, hard-line, implacable, incompatible, incongruous, inconsistent, inexorable, inflexible, inharmonious, intransigent, opposed, reluctant, unappeasable, uncompromising, unfriendly
    Antonyms: compromising, friendly, reconcilable

ارجاع به لغت irreconcilable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irreconcilable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irreconcilable

لغات نزدیک irreconcilable

پیشنهاد بهبود معانی