با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Inflexible

ɪnˈfleksəbl ɪnˈfleksəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سخت، انحنا‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- inflexible plastic
- پلاستیک بی‌خمش
- inflexible purpose
- قصد استوار
- We begged him to change his decision but he remained inflexible.
- خواهش کردیم که تصمیم خود را عوض کند؛ ولی او ثابت‌قدم باقی ماند.
- an inflexible rule
- قاعده‌ی تغییرناپذیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inflexible

  1. adjective stubborn
    Synonyms: adamant, adamantine, determined, dogged, dyed-in-the-wool, firm, fixed, hard, hard-and-fast, immovable, immutable, implacable, indomitable, inexorable, intractable, iron, obdurate, obstinate, relentless, resolute, rigid, rigorous, set, set in one’s ways, single-minded, stand one’s ground, staunch, steadfast, steely, stiff, strict, stringent, unadaptable, unbending, unchangeable, uncompliant, uncompromising, unrelenting, unswayable, unyielding
    Antonyms: flexible, reasonable, willing, yielding
  2. adjective hardened, stiff
    Synonyms: hard, immalleable, impliable, inelastic, nonflexible, rigid, set, starched, taut, unbending
    Antonyms: bendable, elastic, flexible, pliable, pliant, resilient, soft

ارجاع به لغت inflexible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inflexible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inflexible

لغات نزدیک inflexible

پیشنهاد بهبود معانی