امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Inelastic

    ˌɪnɪˈlæstɪk ˌɪnɪˈlæstɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده، شق، سرکش، انعطافناپذیر، تغییرناپذیر، سفت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - inelastic supply and demand
    - عرضه و تقاضای انعطاف‌ناپذیر
    - inelasticity of demand
    - کشش‌ناپذیری تقاضا
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inelastic

    1. adjective Not changing shape or bending
      Synonyms:
      rigid stiff unyielding inflexible stable unbending inductile inextensible unadaptable
      Antonyms:
      elastic
    1. adjective Lacking elasticity; unyielding or unadaptable.
      Synonyms:
      stiff

    ارجاع به لغت inelastic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inelastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inelastic

    لغات نزدیک inelastic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return