صفت تفضیلی:
more inefficientصفت عالی:
most inefficientناکارآمد، کمبازده، غیرکارآمد، کمبهره
inefficient production methods
روشهای فرآوری کمبازده
An inefficient workflow can hinder overall productivity.
یک گردش کار ناکارآمد میتواند مانع بهرهوری کلی شود.
ناتوان، بیکفایت، نامناسب، بیعرضه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
inefficient workmen
کارگران بیعرضه
She realized that her inefficient planning caused unnecessary stress.
او متوجه شد که برنامهریزی نامناسب او باعث تقلای غیرضروری میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inefficient» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inefficient