فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inefficiency

ˌɪnəˈfɪʃənsi ˌɪnɪˈfɪʃənsi

معنی

noun

بی‌کفایتی، بی‌عرضگی، عدم‌کاردانی، بی‌ظرفیتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inefficiency

  1. noun incompetence
    Synonyms:
    inability incapability carelessness disorganization wastefulness

ارجاع به لغت inefficiency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inefficiency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inefficiency

لغات نزدیک inefficiency

پیشنهاد بهبود معانی