امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slovenly

ˈslʌvnli ˈslʌvnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
شلخته، هردمبیل، نامرتب، ژولیده، لا‌ابالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slovenly

  1. adjective dirty, disordered
    Synonyms: bedraggled, botched, careless, dingy, disheveled, disorderly, dowdy, down-at-the-heel, frowzy, frumpy, grody, grubby, grungy, heedless, icky, loose, messed up, messy, mussy, negligent, pigpen, raunchy, seedy, slack, slapdash, sleazy, slipshod, sloppy, tacky, topsy-turvy, unfastidious, unkempt, unthorough, untidy
    Antonyms: clean, ordered, organized

ارجاع به لغت slovenly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slovenly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slovenly

لغات نزدیک slovenly

پیشنهاد بهبود معانی