آهسته و پیوسته، آرام و مداوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gardener believed that a slow and steady pace yields the best results.
باغبان معتقد بود که سرعت آهسته و پیوسته بهترین نتیجه را به همراه دارد.
His slow and steady progress in learning the piano amazed his teacher.
پیشرفت آهسته و پیوستهی او در یادگیری پیانو، استادش را شگفتزده کرد.
Her slow and steady approach won her the race in the end.
رویکرد آهسته و پیوستهی او در پایان، پیروزی در مسابقه را برای او به ارمغان آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slow and steady» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slow-and-steady