گذشتهی ساده:
forgedشکل سوم:
forgedسومشخص مفرد:
forgesوجه وصفی حال:
forgingشکل جمع:
forgesکوره آهنگری، دمگاه، کوره قالگری، جعل، تهیه جنس قلابی، جعل کردن، اسناد ساختگی ساختن، آهنگری کردن، کوبیدن، جلو رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workers tried to forge an alliance with the farmers.
کارگران کوشیدند با کشاورزان همبستگی ایجاد کنند.
He forged my signature.
او امضای مرا جعل کرد.
a forged passport
پاسپورت جعلی
forged paper money
اسکناس تقلبی
We forged steadily northward through the heavy snow.
از میان برف سنگین بهطور پیوسته به سوی شمال جلو میرفتیم.
Japan forged ahead and left England and France behind.
ژاپن بهسرعت پیشرفت کرد و انگلیس و فرانسه را پشتسر گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forge