Forge

fɔːrdʒ fɔːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forged
  • شکل سوم:

    forged
  • سوم‌شخص مفرد:

    forges
  • وجه وصفی حال:

    forging
  • شکل جمع:

    forges

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive C1
کوره آهنگری، دمگاه، کوره قالگری، جعل، تهیه جنس قلابی، جعل کردن، اسناد ساختگی ساختن، آهنگری کردن، کوبیدن، جلو رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The workers tried to forge an alliance with the farmers.
- کارگران کوشیدند با کشاورزان همبستگی ایجاد کنند.
- He forged my signature.
- او امضای مرا جعل کرد.
- a forged passport
- پاسپورت جعلی
- forged paper money
- اسکناس تقلبی
- We forged steadily northward through the heavy snow.
- از میان برف سنگین به‌طور پیوسته به سوی شمال جلو می‌رفتیم.
- Japan forged ahead and left England and France behind.
- ژاپن به‌سرعت پیشرفت کرد و انگلیس و فرانسه را پشت‌سر گذاشت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forge

  1. verb counterfeit
    Synonyms: coin, copy, design, duplicate, fabricate, fake, falsify, fashion, feign, frame, imitate, invent, make, phony up, pirate, produce, reproduce, scratch, trace, transcribe, trump up
  2. verb make something from scratch
    Synonyms: beat, build, construct, contrive, create, devise, fabricate, fashion, form, frame, hammer out, invent, manufacture, mold, pound, put together, shape, turn out, work

ارجاع به لغت forge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forge

لغات نزدیک forge

پیشنهاد بهبود معانی