امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forgather

fɔːrˈɡæðər fɔːˈɡæðə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از foregather به‌ جای forgather استفاده کرد.

معنی

verb - intransitive
فراهم آمدن، گرد آمدن، اجتماع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgather

  1. verb Collect in one place
    Synonyms:
    gather assemble congregate convene meet foregather
  1. verb To come together
    Synonyms:
    collect assemble cluster congregate convene gather get-together group muster

ارجاع به لغت forgather

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgather» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forgather

لغات نزدیک forgather

پیشنهاد بهبود معانی