گذشتهی ساده:
duplicatedشکل سوم:
duplicatedسومشخص مفرد:
duplicatesوجه وصفی حال:
duplicatingشکل جمع:
duplicatesکپی کردن، تکرار کردن، المثنی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He needs to duplicate the software for his new computer.
او باید نرمافزار را برای کامپیوتر جدیدش کپی کند.
The technician can duplicate the data onto a new hard drive.
کارشناس فنی میتواند دادهها را روی یک هارد دیسک جدید کپی کند.
مشابه، نظیر، همانند، مثل هم، همسان، همتا، لنگه، جفت، یکجور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a duplicate set of keys
یک جفت کلید یکجور
They received a duplicate invoice for the same order.
آنها فاکتور مشابهی برای همان سفارش دریافت کردند.
المثنی، نسخهی دوم، رونوشت، روگرفت، کپی
a duplicate receipt
رونوشت رسید
Send the original copy and keep the duplicate.
نسخهی اصلی را بفرست و کپی آن را نگهدار.
(کاری را دوباره) انجام دادن، تکرار کردن
You should not duplicate what has already been done.
شما نباید کار انجامشده را تکرار کنید.
She decided to duplicate the experiment to verify the results.
او تصمیم گرفت آزمایش را دوباره انجام دهد تا نتایج را تأیید کنند.
المثنی، تکراری
Duplicate this letter and put it in the file.
یک نسخه از این نامه تهیه کن و در پرونده بگذار.
She submitted a duplicate report by mistake.
او اشتباهاً گزارشی تکراری ارسال کرد.
در دو نسخه، در دو رونوشت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «duplicate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/duplicate