فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Replicate

ˈreplɪkeɪt ˈreplɪkeɪt

گذشته‌ی ساده:

replicated

شکل سوم:

replicated

سوم‌شخص مفرد:

replicates

وجه وصفی حال:

replicating

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive

(رسمی) نسخه‌ی ثانی ... بودن، عین ... بودن، بدیل ... بودن

verb - transitive

کپی کردن، عیناً بازسازی کردن، همانند ... را ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive

زیست‌شناسی همتاسازی کردن، تکثیر کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

to replicate a statistical experiment

تجربه‌ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد replicate

  1. verb to make a copy of
    Synonyms:
    copy reproduce duplicate repeat imitate simulate double reduplicate
  1. verb bend or turn backward
    Synonyms:
    retroflex

ارجاع به لغت replicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «replicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replicate

لغات نزدیک replicate

پیشنهاد بهبود معانی