گذشتهی ساده:
replicatedشکل سوم:
replicatedسومشخص مفرد:
replicatesوجه وصفی حال:
replicating(رسمی) نسخهی ثانی ... بودن، عین ... بودن، بدیل ... بودن
زیستشناسی همتاسازی کردن، تکثیر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
to replicate a statistical experiment
تجربهی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «replicate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replicate