Replicate

ˈreplɪkeɪt ˈreplɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    replicated
  • شکل سوم:

    replicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    replicates
  • وجه وصفی حال:

    replicating

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive
(رسمی) نسخه‌ی ثانی ... بودن، عین ... بودن، بدیل ... بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
verb - transitive
کپی کردن، عیناً بازسازی کردن، همانند ... را ساختن
verb - transitive
زیست‌شناسی همتاسازی کردن، تکثیر کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- to replicate a statistical experiment
- تجربه‌ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد replicate

  1. verb to make a copy of
    Synonyms:
    copy reproduce duplicate repeat imitate simulate double reduplicate
  1. verb bend or turn backward
    Synonyms:
    retroflex

ارجاع به لغت replicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «replicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replicate

لغات نزدیک replicate

پیشنهاد بهبود معانی