با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mirror

ˈmɪrər ˈmɪrə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mirrored
  • شکل سوم:

    mirrored
  • سوم‌شخص مفرد:

    mirrors
  • وجه وصفی حال:

    mirroring
  • شکل جمع:

    mirrors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
آینه (یا با املای درست‌تر: آیینه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The mirror is a common item in the Haft-Seen table for Nowruz.
- آیینه یکی از اقلام رایج سفره‌ی هفت‌سین برای نوروز است.
- She looked at herself in the mirror.
- در آیینه به خودش نگاه کرد.
- I stood in front of the mirror and combed my hair.
- جلوی آینه ایستادم و سرم را شانه کردم.
- The world is like a mirror; if you smile, the smile comes back to you.
- جهان همچون آینه است؛ اگر لبخند بزنی لبخند به تو باز می‌گردد.
noun countable
آیینه، بازتاب، انعکاس، نماینده، نمودگر
- The media can be a mirror of public opinion.
- رسانه‌ها می‌توانند بازتاب افکار عمومی باشند.
- the press as a mirror of public opinion
- مطبوعات به مثابه‌ی آیینه‌ی افکار عمومی
noun countable
الگو
- She was the mirror of excellence.
- او الگوی برتری بود.
- She is the mirror of beauty.
- او الگوی زیبایی بود.
verb - transitive
انعکاس دادن، منعکس کردن، بازتاب دادن
- His ideas are mirrored in his stories.
- اندیشه‌های او در داستان‌هایش منعکس شده‌اند.
- Do these opinion polls really mirror what the people are thinking?
- آیا این نظرخواهی‌ها واقعاً طرز فکر مردم را بازتاب می‌دهند؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mirror

  1. noun glass that reflects image
    Synonyms: cheval glass, gaper, hand glass, imager, looking glass, pier glass, polished metal, reflector, seeing glass, speculum
  2. verb copy, reflect
    Synonyms: act like, depict, double, echo, embody, emulate, epitomize, exemplify, follow, glass, illustrate, image, imitate, make like, mimic, personify, represent, show, simulate, symbolize, take off, typify

ارجاع به لغت mirror

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mirror» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mirror

لغات نزدیک mirror

پیشنهاد بهبود معانی