تصویر آینهای، انعکاس معکوس، بازتاب وارونه
The mirror image showed a perfect reflection of her face.
تصویر آینهای انعکاس کامل چهرهاش را نشان میداد.
The twins looked like mirror images of each other.
دوقلوها شبیه تصاویر آینهای یکدیگر بودند.
شبیه، شباهت، تشبیه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The siblings looked mirror images, with the same blue eyes and curly hair.
خواهر و برادرها با همان چشمان آبی و موهای مجعد شبیه بهنظر میرسیدند.
The current economic situation is a mirror image of the situation just a last year.
وضعیت اقتصادی کنونی تشبیهی از وضعیت سال گذشته است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mirror image» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mirror-image