امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Facsimile

fækˈsɪməli fækˈsɪməli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    facsimiles

معنی‌ها

noun adverb
( fax ) رونوشت عینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun adverb
گروار، کلیشه عین متن اصلی، رونوشت، عین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد facsimile

  1. noun reproduction
    Synonyms:
    carbon carbon copy chip off old block clone copy copycat dead ringer ditto double dupe duplicate knock-off likeness look-alike mimeo miniature mirror photocopy photostat print reduplication replica replication repro ringer spitting image stat transcript twin Xerox
    Antonyms:
    original

ارجاع به لغت facsimile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facsimile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/facsimile

لغات نزدیک facsimile

پیشنهاد بهبود معانی