به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dupe

duːp djuːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    duped
  • شکل سوم:

    duped
  • سوم شخص مفرد:

    dupes
  • وجه وصفی حال:

    duping
  • شکل جمع:

    dupes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    گول زدن، فریب دادن، خر کردن، سر ... کلاه گذاشتن
    • - He was duped into thinking she would marry him.
    • - خر شده بود و فکر می‌کرد آن دختر با او ازدواج خواهد کرد.
    • - She realized too late that her friend had successfully duped her.
    • - او خیلی دیر متوجه شد که دوستش سرش کلاه گذاشته است.
  • noun countable
    فریب‌خورده، گول‌خورده، خرشده (شخص)
    • - He is a dupe of fortune.
    • - او فریب‌خورده‌ی سرنوشت است.
    • - She felt like a dupe after realizing that the online sale was actually a scam.
    • - پس از اینکه متوجه شد که آن فروش آنلاین در واقع کلاهبرداری است، احساس کرد فردی گول‌خورده است.
  • noun countable informal
    کپی (محصول و غیره) (از چیزی باکیفیت و گران)
    • - I thought it was an original painting, but it turned out to be just a dupe.
    • - فکر می‌کردم این نقاشی اصلی است اما معلوم شد که تنها کپی است.
    • - Many consumers unknowingly purchase dupes.
    • - بسیاری از مصرف‌کنندگان ناآگاهانه محصولات کپی را می‌خرند.
  • verb - intransitive verb - transitive informal
    کپی کردن، کپی شدن
    • - I need to dupe these important documents.
    • - باید این اسناد مهم را کپی کنم.
    • - He was able to dupe the painting that even experts couldn't tell it was a replica.
    • - او توانست نقاشی را طوری کپی کند که حتی کارشناسان هم نمی‌توانستند بگویند که کپی است.
    • - In his attempt to deceive others, he would often try to dupe their signature style.
    • - او در تلاش برای فریب دیگران، اغلب سعی می‌کرد سبک امضای آنان را کپی کند.
    • - The sound quality was degraded by repeated duping.
    • - کیفیت صدا با کپی شدن مکرر کاهش یافت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dupe

  1. noun person who is fooled
    Synonyms: butt, chump, easy mark, fish, fool, mark, patsy, pigeon, pushover, sap, sitting duck, sucker, victim
    Antonyms: cognizant
  2. verb fool someone
    Synonyms: baffle, bamboozle, beguile, betray, catch, cheat, chicane, circumvent, con, cozen, deceive, defraud, delude, double-cross, dust, flimflam, gull, hoax, hoodwink, hornswoggle, jerk around, kid, mislead, outwit, overreach, pull one’s leg, pull something, rip off, rook, rope in, shaft, spoof, swindle, trick, victimize

ارجاع به لغت dupe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dupe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dupe

لغات نزدیک dupe

پیشنهاد بهبود معانی