آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Hoodwink

ˈhʊdˌwɪŋk ˈhʊdˌwɪŋk

معنی hoodwink | جمله با hoodwink

verb - transitive

چشم‌بندی کردن، فریب دادن، اغفال کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He was hoodwinked by the car's appearance and now he is regretful.

او گول ظاهر اتومبیل را خورد و حالا پشیمان است.

She was hoodwinked into buying that old bicycle.

با چشم‌بندی دوچرخه‌ی قراضه را به او انداختند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hoodwink

  1. verb deceive
    Synonyms:
    cheat trick fool mislead defraud scam con dupe swindle fleece burn hoax bamboozle victimise gyp double-cross kid bilk screw take advantage of pull the wool over one’s eyes take for a ride bluff pull a fast one beat out of buffalo hornswoggle take to the cleaners fake suck in

ارجاع به لغت hoodwink

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoodwink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoodwink

لغات نزدیک hoodwink

پیشنهاد بهبود معانی