با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Hoodoo

    American: ˈhuːduː British: ˈhuːduː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    verb - transitive noun plural
    (آمریکا) رجوع شود به: voodoo

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    verb - transitive noun plural
    (آمریکا) (شخص یا چیز) بدیمن، موجب بدشانسی
    - This house seems to have a hoodoo in it; we're all getting sick.
    - مثل اینکه این خانه بدیمن است، همه داریم بیمار می‌شویم.
    verb - transitive noun plural
    (آمریکا) بدشانسی، بدبیاری
    noun plural verb - transitive
    (آمریکا) (به‌ویژه در غرب آمریکا) سنگ یا صخره‌ی دارای شکل عجیب‌و‌غریب
    verb - transitive noun plural
    (آمریکا) دچار بدبیاری کردن، بدشگون بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hoodoo

    1. noun Something or someone believed to bring bad luck
      Synonyms: curse, hex, jinx, juju, voodoo, fetish, fetich
    2. verb To bring bad luck or evil to
      Synonyms: curse, hex, jinx

    ارجاع به لغت hoodoo

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hoodoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoodoo

    لغات نزدیک hoodoo

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی