گذشتهی ساده:
defraudedشکل سوم:
defraudedسومشخص مفرد:
defraudsوجه وصفی حال:
defraudingفریب، گول زدن، کلاهبرداری کردن، گرفتن پول و حقوق دیگران از راه کلاهبرداری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was defrauded of her money by her son- in-law.
دامادش پول او را با کلک از چنگش درآورد.
He tried to defraud me too.
او کوشید گوش مرا هم ببرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «defraud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defraud