گذشتهی ساده:
embezzledشکل سوم:
embezzledسومشخص مفرد:
embezzlesوجه وصفی حال:
embezzlingاختلاس کردن، بالا کشیدن، به جیب زدن (پول)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The accountant embezzled the bank's money.
حسابدار پولهای بانک را به جیب زد.
He was caught trying to embezzle funds from the company's accounts.
او در حال تلاش برای اختلاس از حسابهای شرکت دستگیر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «embezzle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embezzle