آخرین به‌روزرسانی:

Misapply

ˌmɪsəˈplaɪ ˌmɪsəˈplaɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور غلط به‌کار بردن، بی‌موقع به‌کار بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

to misapply one's resources

منابع خود را هدر دادن

to misapply an employer's money

پول کارفرما را به جیب‌زدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misapply

  1. verb to use wrongly and improperly
    Synonyms:
    abuse misuse mishandle waste misemploy misdirect distort steal embezzle misappropriate pervert defalcate misspell
  1. noun
    Synonyms:
    theft malfeasance trespass subtraction peculation misfield

ارجاع به لغت misapply

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misapply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misapply

لغات نزدیک misapply

پیشنهاد بهبود معانی