فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deface

dɪˈfeɪs dɪˈfeɪs

گذشته‌ی ساده:

defaced

شکل سوم:

defaced

سوم‌شخص مفرد:

defaces

وجه وصفی حال:

defacing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

بدشکل کردن، از شکل انداختن، محو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The students defaced his picture.

دانشجویان عکس او را مخدوش کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deface

  1. verb mar, mutilate
    Synonyms:
    damage harm spoil impair ruin destroy blemish disfigure deform mar scratch mangle injure wreck distort contort vandalize trash obliterate dilapidate mutilate sully tarnish
    Antonyms:
    fix repair mend beautify decorate adorn embellish ornament

ارجاع به لغت deface

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deface» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deface

لغات نزدیک deface

پیشنهاد بهبود معانی