صفت تفضیلی:
defferصفت عالی:
deffestdef در معنای دوم مخفف لغت defendant است.
def در معنای سوم مخفف لغت defense است.
def در معنای چهارم مخفف لغت deferred است.
def در معنای پنجم مخفف لغت defined است.
def در معنای ششم مخفف لغت definition است.
خیلی خوب، عالی
This pizza is def.
این پیتزا خیلی خوبه.
The party last night was def.
مهمونی دیشب عالی بود.
خوانده، مدعیعلیه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The def was found guilty.
خوانده مجرم شناخته شد.
The def's family showed support during the trial.
خانوادهی مدعیعلیه در طول دادگاه حمایت خود را نشان دادند.
دفاع
The team's def has been the key to their success this season.
دفاع این تیم کلید موفقیت آنها در این فصل بوده است.
The coach praised the players for their strong def during the game.
مربی از بازیکنان به دلیل دفاع قوی در طول بازی تمجید کرد.
معوق، بهتأخیرافتاده
The def payment was scheduled for next month.
پرداخت معوق برای ماه آتی برنامهریزی شده بود.
The def shipment of goods will arrive in two weeks.
ارسال بهتأخیرافتادهی کالا تا دو هفتهی دیگر میرسد.
معین، مشخص، تعریفشده، تعیینشده
The artist's def style is recognizable in all of his paintings.
سبک معین این هنرمند در تمام نقاشیهای او قابل تشخیص است.
The def rules of the game were explained to the participants before the competition.
قوانین تعریفشدهی بازی قبل از مسابقه برای شرکتکنندگان توضیح داده شد.
معنی، تعریف
Can you provide the def of this scientific term for me?
آیا میتوانید معنی این اصطلاح علمی را برای من ارائه دهید؟
The def of success can differ depending on one's goals and values.
تعریف موفقیت بسته به اهداف و ارزشهای فرد میتواند متفاوت باشد.
قطعاً
I def want to go to the concert with you.
قطعاً میخوام باهات برم کنسرت.
We should def grab some pizza for dinner.
قطعاً برای شام باید پیتزا بخوریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «def» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/def