آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Contort

kənˈtɔːrt kənˈtɔːt

معنی contort | جمله با contort

adverb

از شکل انداختن، کج کردن، پیچاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

A face contorted by pain.

صورتی که از درد در هم پیچیده شده بود.

Branches that had been contorted by wind and storm.

شاخه‌هایی که باد و توفان آن‌ها را کج و معوج کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد contort

  1. verb disfigure, distort
    Antonyms:

ارجاع به لغت contort

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contort» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contort

لغات نزدیک contort

پیشنهاد بهبود معانی