آخرین به‌روزرسانی:

Continuum

kənˈtɪnjuəm kənˈtɪnjuəm

شکل جمع:

continua

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: continuums

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جامعه‌شناسی پیوستار، روند پیوسته، تسلسل، سیر تدریجی، زنجیره، طیف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Learning is a continuum that spans from birth to old age.

یادگیری، روندی پیوسته است که از تولد تا پیری ادامه دارد.

Human emotions form a continuum from joy to sorrow.

احساسات انسانی، سیری تدریجی از شادی تا غم را تشکیل می‌دهند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

continuum problem

مسئله‌ی مجموعه‌ی متصل، مسئله‌ی پیوستار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد continuum

  1. noun uninterrupted existence or succession
    Synonyms:
    continuation continuity duration endurance persistence continuance persistency

ارجاع به لغت continuum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continuum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continuum

لغات نزدیک continuum

پیشنهاد بهبود معانی