آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Duration

duː- djʊˈreɪʃn

شکل جمع:

durations

معنی duration | جمله با duration

noun uncountable C1

مدت، طی، طول، مدت‌زمان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

His stay was of short duration.

اقامت او کوتاه‌مدت بود.

Of what duration?

در طول چه مدتی؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The duration of the movie was two hours.

مدت‌زمان فیلم دو ساعت بود.

for the duration of his life

در طول عمرش

noun uncountable

دوام، تداوم، استمرار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The duration of their relationship lasted only a few months.

رابطه‌ی آن‌ها فقط چند ماه دوام داشت.

I couldn't believe the duration of the traffic jam on the highway.

نمی‌توانستم تداوم ترافیک در بزرگراه را باور کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد duration

Idioms

for the duration

1- (انگلیس - عامیانه) تا پایان جنگ 2- برای مدتی دراز

سوال‌های رایج duration

شکل جمع duration چی میشه؟

شکل جمع duration در زبان انگلیسی durations است.

ارجاع به لغت duration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «duration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/duration

لغات نزدیک duration

پیشنهاد بهبود معانی