شکل جمع:
extentsوسعت، فراخی، اندازه، حد، مقدار، حوزه
وسعت، اندازه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the extent of his political influence
دامنهی نفوذ سیاسی او
He expanded his empire to its largest extent.
او امپراطوری خود را به بیشترین حد خود گسترش داد.
the extent of his knowledge
گستردگی دانش او
The full extent of the damages sustained is not yet known.
میزان دقیق آسیبهای وارده هنوز تعیین نشده است.
We will benefit from free trade to the same extent as the Koreans do.
ما به اندازهی کرهایها از تجارت آزاد بهره خواهیم برد.
I don't know to what extent he is aware of this.
نمیدانم تا چه حد به این موضوع آگاهی دارد.
Her health deteriorated to such an extent that she had to be hospitalized.
سلامتیاش به حدی تحلیل رفت که لازم شد در بیمارستان بستری شود.
We will defend our rights even to the extent of giving our lives.
ما حتی به قمیت از دست دادن جانمان از حقوق خود دفاع خواهیم کرد.
They lost money to the extent that they decided to close the shop.
آنها به حدی ضرر کردند که تصمیم گرفتند مغازه را ببندند.
تا به آن حد که، آنقدر که
to some extent, to a certain extent
تا اندازهای، تا مقداری
تا حد، تا سرحد
به حدی که، به طوری که
تا چه اندازه؟، به چه مقدار؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extent