امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ambit

ˈæmbɪt ˈæmbɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پیرامون، حدود، حوزه، وسعت، محوطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- outside the ambit of ordinary events
- خارج از حوزه‌ی اتفاقات روزمره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambit

  1. noun A line around a closed figure or area
    Synonyms:
    circuit circumference compass perimeter periphery
  1. noun An area within which something or someone exists, acts, or has influence or power
    Synonyms:
    compass range scope extension extent orbit reach sphere purview boundary bounds realm sweep swing space
  1. noun Sphere or scope, as of influence.
    Synonyms:
    range

ارجاع به لغت ambit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ambit

لغات نزدیک ambit

پیشنهاد بهبود معانی