(هندسه) پیرامون، محیط، فضای احاطهکننده
پیرامون، محیط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the perimeter of a circle
پیرامون یک دایره
small houses on the perimeter of the village
خانههای کوچک در اطراف دهکده
a wall on the perimeter of the football field
دیواری دور میدان فوتبال
They attacked the barbed-wire perimeter of our bunkers.
آنها به محدوده سنگرهای ما که با سیم خاردار محصور شده بود حمله کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perimeter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perimeter