آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Reach

riːtʃ riːtʃ

گذشته‌ی ساده:

reached

شکل سوم:

reached

سوم‌شخص مفرد:

reaches

وجه وصفی حال:

reaching

شکل جمع:

reaches

معنی reach | جمله با reach

verb - transitive verb - intransitive B1

رسیدن به، نائل شدن به، بالغ شدن بر، ادامه داشتن، دست یافتن، دست بردن به

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

His land reaches to the river.

زمین او تا رودخانه می‌رسد.

As soon as he saw the thief, he reached for his gun.

تا دزد را دید، به طرف تپانچه‌اش دست برد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Please reach me the salt.

لطفاً نمک را رد کنید.

to reach a conclusion

به نتیجه رسیدن، نتیجه گرفتن

to reach a profound knowledge of a subject

دستیابی به دانش عمیق در یک موضوع

He finally reached his desires.

بالأخره به آمال خود دست یافت.

She spent her whole life trying to reach success.

همه‌ی عمر خود را صرف نیل به موفقیت کرد.

to reach an agreement

به توافق رسیدن

the punch which he reached at the chin of his lordship

مشتی که به چانه‌ی جناب ارباب زد

She reached a cup from the shelf.

از طاقچه یک فنجان برداشت.

a power that reaches to every corner of the country

نیرویی که در هرگوشه‌ی کشور توسعه دارد

We reached Shiraz at midnight.

نیمه‌شب به شیراز رسیدیم.

He reached for the book on the top shelf.

دستش را به سوی کتاب در طاقچه‌ی بالایی دراز کرد.

a tree that reaches its branches over the wall

درختی که شاخه‌های آن از روی دیوار رد می‌شود

He reached his sword up and touched the cross.

شمشیر خود را دراز کرد و صلیب را لمس کرد.

He reached out his hand to Ramin.

دستش را به سوی رامین دراز کرد.

Can you reach that apple?

دستت به آن سیب می‌رسد؟

You can reach me at this address.

با این نشانی می‌توانی به من دسترسی داشته باشی.

He can only be reached by phone.

فقط از طریق تلفن می‌شود با او تماس گرفت.

He is difficult to reach.

دسترسی به او مشکل است.

His speed reached one hundred.

سرعت او به صد رسید.

The cost has reached thousands of dollars.

هزینه به هزاران دلار رسیده است.

His voice did not reach all those present.

صدای او به همه‌ی حضار نمی‌رسید.

He reached eighty.

به هشتاد سالگی رسید.

The letter reached me yesterday.

نامه دیروز به من رسید.

The news reached them late.

خبر دیر به آن‌ها رسید.

The shadow of the tree reaches the wall.

سایه‌ی درخت به دیوار می‌رسد.

noun countable

کشش، حصول، رسایی، برد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the vast reach of his knowledge

گسترش عظیم دانش او

beyond reach

خارج از دسترسی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reach

  1. verb arrive at
    Antonyms:
  1. verb stretch to; touch
    Synonyms:
  1. verb attain; rise
    Antonyms:
  1. verb communicate with
    Antonyms:

Phrasal verbs

reach (something) out

(چیزی را) دراز کردن

Collocations

as far as the eye can reach

تا آنجا که چشم کار می‌کند

within (out of) reach

در (خارج از) دسترس

Idioms

reach for the stars

همت و هدف عالی داشتن، رویای بزرگ داشتن، به دنبال غیرممکن رفتن، بلندپروازی کردن

سوال‌های رایج reach

گذشته‌ی ساده reach چی میشه؟

گذشته‌ی ساده reach در زبان انگلیسی reached است.

شکل سوم reach چی میشه؟

شکل سوم reach در زبان انگلیسی reached است.

شکل جمع reach چی میشه؟

شکل جمع reach در زبان انگلیسی reaches است.

وجه وصفی حال reach چی میشه؟

وجه وصفی حال reach در زبان انگلیسی reaching است.

سوم‌شخص مفرد reach چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد reach در زبان انگلیسی reaches است.

ارجاع به لغت reach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reach

لغات نزدیک reach

پیشنهاد بهبود معانی