آخرین به‌روزرسانی:

Go To

American: ˈɡoʊtuː British: ɡəʊtuː

معنی‌ها

phrasal verb A1

شرکت کردن (در یک رویداد)

phrasal verb

شرکت کردن (در کلاس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb

پشتیبانی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go to

  1. phrasal verb attend an event or a sight
  1. phrasal verb attend classes at a school as a student
  1. phrasal verb tend to support

ارجاع به لغت go to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go to

لغات نزدیک go to

پیشنهاد بهبود معانی