فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lunge

lʌndʒ lʌndʒ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb

حمله ناگهانی (برای مثال با شمشیر)، پرتاب ناگهانی، جهش،پیشروی ناگهانی، خیز، جهش کردن، خیز زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He made a lunge at me with his drawn sword.

با شمشیر آخته به طرفم یورش آورد.

She lunged at the door.

او به طرف در یورش برد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I lunged forward and opened the door for her.

من جلو پریدم و در را برای او باز کردم.

She lunged at me with a knife.

او با چاقو به من حمله‌ور شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunge

  1. noun pounce
    Synonyms:
    jump charge spring pass thrust stab cut swing jab swipe
    Antonyms:
    retreat
  1. verb pounce, dive for
    Synonyms:
    jump charge dash drive surge plunge strike hit stab thrust poke jab lurch leap pitch burst fall upon set upon cut bound
    Antonyms:
    retreat

ارجاع به لغت lunge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lunge

لغات نزدیک lunge

پیشنهاد بهبود معانی