امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lunge

lʌndʒ lʌndʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
حمله ناگهانی (برای مثال با شمشیر)، پرتاب ناگهانی، جهش،پیشروی ناگهانی، خیز، جهش کردن، خیز زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He made a lunge at me with his drawn sword.
- با شمشیر آخته به طرفم یورش آورد.
- She lunged at the door.
- او به طرف در یورش برد.
- I lunged forward and opened the door for her.
- من جلو پریدم و در را برای او باز کردم.
- She lunged at me with a knife.
- او با چاقو به من حمله‌ور شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunge

  1. noun pounce
    Synonyms:
    charge cut jab jump pass spring stab swing swipe thrust
    Antonyms:
    retreat
  1. verb pounce, dive for
    Synonyms:
    bound burst charge cut dash drive fall upon hit jab jump leap lurch pitch plunge poke push set upon stab strike surge thrust
    Antonyms:
    retreat

ارجاع به لغت lunge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunge

لغات نزدیک lunge

پیشنهاد بهبود معانی