با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lunge

lʌndʒ lʌndʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
حمله ناگهانی (برای مثال با شمشیر)، پرتاب ناگهانی، جهش،پیشروی ناگهانی، خیز، جهش کردن، خیز زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He made a lunge at me with his drawn sword.
- با شمشیر آخته به طرفم یورش آورد.
- She lunged at the door.
- او به طرف در یورش برد.
- I lunged forward and opened the door for her.
- من جلو پریدم و در را برای او باز کردم.
- She lunged at me with a knife.
- او با چاقو به من حمله‌ور شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunge

  1. noun pounce
    Synonyms: charge, cut, jab, jump, pass, spring, stab, swing, swipe, thrust
    Antonyms: retreat
  2. verb pounce, dive for
    Synonyms: bound, burst, charge, cut, dash, drive, fall upon, hit, jab, jump, leap, lurch, pitch, plunge, poke, push, set upon, stab, strike, surge, thrust
    Antonyms: retreat

ارجاع به لغت lunge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunge

لغات نزدیک lunge

پیشنهاد بهبود معانی