تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تکه پاره شدن، از هم پاشیدن
1- سراسیمه یا با شتاب وارد شدن، پریدن تو 2- شکفتن، گل دادن، زدن زیر خنده (و غیره)
ناگهان آغاز کردن (به خنده و گریه و غیره)، زدن زیر (خنده و غیره)
ناگهان و با فشار گشودن یا گشوده شدن، غفلتا و با شدت باز کردن یا شدن
کاملاً پر، پر از آدم، پرمشغله، اشباعشده
(غفلتاً) ظاهر شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burst» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burst