۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Detonate

ˈdetəneɪt ˈdetəneɪt

گذشته‌ی ساده:

detonated

شکل سوم:

detonated

سوم‌شخص مفرد:

detonates

وجه وصفی حال:

detonating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

با صدا ترکیدن، منفجر شدن، ترکانیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

These bombs are detonated by radio waves.

این بمب‌ها توسط امواج رادیویی منفجر می‌شوند.

One of the grenades failed to detonate.

یکی از نارنجک‌ها نترکید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The detonation shook windowpanes.

صدای انفجار شیشه‌ها را لرزاند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detonate

  1. verb set off bomb
    Synonyms:
    explode discharge blow up blast bang let go touch off burst shoot off push the button va-voom fulminate kablooey mushroom
    Antonyms:
    dismantle

سوال‌های رایج detonate

گذشته‌ی ساده detonate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده detonate در زبان انگلیسی detonated است.

شکل سوم detonate چی میشه؟

شکل سوم detonate در زبان انگلیسی detonated است.

وجه وصفی حال detonate چی میشه؟

وجه وصفی حال detonate در زبان انگلیسی detonating است.

سوم‌شخص مفرد detonate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد detonate در زبان انگلیسی detonates است.

ارجاع به لغت detonate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detonate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detonate

لغات نزدیک detonate

پیشنهاد بهبود معانی