گذشتهی ساده:
dismantledشکل سوم:
dismantledسومشخص مفرد:
dismantlesوجه وصفی حال:
dismantlingبیمصرف کردن، پیاده کردن (ماشینآلات) عاری از سلاح یا اثاثه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to dismantle old tanks
تانکهای قراضه را اوراق کردن
The Russians dismantled German factories and took them to Russia.
روسها کارخانههای آلمان را پیاده کردند و به روسیه بردند.
to dismantle a fort
دژی را از سلاح عاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dismantle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dismantle